این روزا همه چی عجیب...

ساخت وبلاگ

این روزا خیلی زیاد ساکتم

خیلی زیاد فکر میکنم

درباره ادما حرفاشون کاراشون...

خیلی زیاد سعی میکنم اهمیت ندم و خیلی زیاد سعی میکنم شاد باشم

ولی تواین روزا خیلی سخته... خیلی سخت چشمامو بندم و شاد باشم انگار ک هیچی نشده

خ سخت ادما فکر کنن خیلی زیاد ازت میدونن درصورتی ک هیچی نمیدونن... برمن سخت نیستا .. برام مهم نیست بقیه چی فکر میکنن یا چیا میدونن

چطوری میشه کسی ک هیچی نمیدون ادا کن ۰ تا ۱۰۰ زندگیمو میدون و ب قولی قدیمی ترین رفیقمه؟

نمیدونم شاید خودم نمیخام کسی بدونه...

همه چی عوض شده

میگن انتخاب بعدیت باعث میشه خسته شی ولی خب زندگی خب هزینه داره مگ ن؟

اصلا اومدم چی بنویسم ک این شد

حوصله ندارم هرچقد بیشتر ب این فکر میکنم ک چقد میتون ی دروغ گفتن اذیتم کن بیشتر بی حوصله میشم

باید درس بخونم ولی خب حوصله ندارم چیزی نمیره تو ذهنم

دلم میخاد

پاشم لباس بپوشم دستکشامو دستم کنم ایرپادمو بزنم و برم بیرون قدم بزنم اهنگ گوش کنم و فکر کنم...( ک خب حوصله اینم ندارم)

نیاز دارم ب فکر کردم درباره خودم .. واقعا کجای زندگی وایسادم؟ پلیر دسته اولم یا ن... چجور پلیریم تو این زندگی

دلممیخاد چی بشم؟ چقد براش تلاش میکنم

عمیقا خودمو نمیشناسم .. حتا خودمم دیگ‌نمیدونم اینی ک هستم چیه..

ولی کی‌خودشو عمیقا میشناسه؟؟

اون روز تو اموزشگاه یکی از بچهای راهنمایی دیدم خوشحال شدم ولی ن مثل سابق

این روزا همه چی عجیب...

دلم سکوت میخاد بیشتراز قبل

یه دختر روشنفکرم...
ما را در سایت یه دختر روشنفکرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haniehsamane بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 19:22